شما نور عالمید. شهری که بر کوهی بنا شود، نتوان پنهان کرد. ۱۵ و چراغ را نمیافروزند تا آن را زیر پیمانه نهند، بلکه تا بر چراغدان گذارند؛ آنگاه به همه کسانی که در خانه باشند، روشنایی میبخشد.
خداوند نور من و نجات من است؛ از که بترسم؟ خداوند پناهگاه جان من است؛ از که هراسان شوم
آنان که برای خداوند انتظار می کشند نیروی تازه خواهند یافت و با بال هایی همچون عقاب اوج خواهند گرفت. خواهند دوید و خسته نخواهند شد. خواهند خرامید و درمانده نخواهند شد.
۹ اگر به گناهان خود اعتراف کنیم، او امین و عادل است تا گناهان ما را بیامرزد و ما را از هر ناراستی پاک سازد.
برای اینکه ما هر روزه در مشارکت با خدا و دیگر ایماندارن زیست کنیم باید به گناهانمان اعتراف کنیم. ما باید آنها را بیرون کشیده و به حضور خدا بیاوریم و آنها را به نام عنوان کرده و در کنار خدا بایستیم و آنها را ترک نماییم. او امین است یعنی او وعده داده که ما را ببخشد و در وعدهاش استوار خواهد ماند. او عادل است تا ما را بیامرزد چونکه پایه و اساس عادلانه برای بخشش ما در کار نیابتی خداوند عیسی مسیح بر روی صلیب به انجام رسیده است. او نه تنها آمرزش ما را تضمین میکند بلکه همچنین ما را از هر ناراستی پاک میسازد .
همۀ انسانها، حتی ایمانداران گناه میکنند و لذا همۀ ما باید مرتبا به سوی خدا بازگشت کرده از وی تقاضا کنیم که ما را از هر ناراستی پاک سازد. خدا بوسیلۀ خون پسر خود، عیسی مسیح، ما را از گناهانمان پاک میسازد. خداوندمان عیسی مسیح را سپاس بی حد باد که او به جای ما مجازات شد تا اینکه ما از داوری عدل خدا نجات پیدا کرده از بند ملامت و تقصیر رها شویم .
دل من به کلامی نیکو میجوشد؛ انشاء خود را خطاب به پادشاه میگویم؛ زبانم قلم نویسندهای چیرهدست است. تو در میان بنیآدم زیباترینی و از لبانت بلاغت جاری است؛ بنابراین، خدا تو را جاودانه مبارک ساخته است. ای دلاور، شمشیرت را بر میان ببند؛ فرّ و شکوه خویش را بر تن کن. در شوکت خویش پیروزمندانه پیش بران، به پاس راستی، فروتنی و پارسایی؛ دست راستت تو را اعمال مَهیب بیاموزد. به تیرهای تیزت قومها زیر پاهایت فرو افتند؛ بدانها دل دشمنان پادشاه شکافته شود. ای خدا، تخت سلطنت تو جاودانه است؛ عصای پادشاهی تو عصای عدل و انصاف است. تو پارسایی را دوست میداری و شرارت را دشمن؛ از این رو خدا، خدای تو، تو را بیش از همقطارانت به روغن شادمانی مسح کرده است. جامههایت همگی به مُر و عود و سَلیخه، خوشبوی گشتهاند. از کاخهای عاج، نوای تارها تو را خوش میسازد. دختران پادشاهان از بانوان گرانمایۀ تواند؛ به جانب راستت، شَهبانو در طلای اوفیر ایستاده است. ای دختر، بشنو و ببین و گوش فرا دار: قوم خویش و خانۀ پدرت را فراموش کن، تا پادشاه شیفتۀ زیباییات شود. در برابرش سر فرود آر، چه او سرور توست. دختر صور با پیشکشی خواهد آمد، و دولتمندترین مردمان، در پی جلب نظرِ لُطفَت خواهند بود. شاهدخت در سرای خویش به تمامی، شکوهمند است؛ او جامۀ زَربَفت به تن دارد. در پیراهنهای گلدوخت، او را به پیشگاه پادشاه میبرند؛ ندیمههای باکرهاش را از پی او نزد تو میآورند. آنان را با شادی و سرور هدایت میکنند، تا به کاخ شاه درمیآیند. بر جای پدران تو، پسرانت تکیه خواهند زد؛ آنان را بر سرتاسر زمین سروران خواهی ساخت. یاد نام تو را در همۀ نسلها زنده نگاه خواهم داشت؛ از این رو، قومها تو را خواهند ستود، تا ابدالآباد.
ما نیز در وی میراث او گشتیم، زیرا بنابر قصد او که همه چیز را مطابق رای اراده ی خود انجام می دهد، از پیش تعیین شده بودیم.آمین
تعداد صفحات : -1